امام حسن(علیه السلام)
امام حسن(علیه السلام) => حسن بن علی(علیهما السلام)
امام حسین(علیه السلام)
امام حسین(علیه السلام) => حسین بن علی(علیهما السلام)
امام علی(علیه السلام)
امام علی(علیه السلام) => علی(علیه السلام)
امام مبین
اشاره
امام مبین: کتاب علم الهی
این واژه از ریشه «ا ـ م ـ م» به معنای اصل و مرجع، اشتقاق یافته و در همه کاربردهای گوناگون آن، نامی برای کس یا چیزی است که به سویش توجه شده و به نحوی از آن پیروی میکنند.[1] واژه امام در معانی گوناگونی همچون: جاده[2]، ریسمان بنایی[3]، رهبر و پیشوای گروهی از مردم[4] بهکار رفته است. برخی واژهپژوهان قرآن در مقام شمارش کاربردهای مختلف این واژه به 5 معنای ذیل اشاره کردهاند: رهبر، دفتر اعمال آدمیان، لوح محفوظ، کتاب تورات، راه اصلی و مرکزی.[5]
واژه مبین از ریشه «بیان» به معنای کشف و ظهور اشتقاق یافته و با «بَوْن» به معنای تفاوت و «بَیْن» به معنای وصل و فراق هم ریشه است.[6] پیوند معنایی این سه مفهوم را اینگونه گفتهاند که کشف و ظهور هر شیء معمولا ازطریق ذکر تفاوت و تشابه آن شیء با دیگر اشیا حاصل میشود.[7] دو واژه «مُبین» و «بیّن» هم معناست؛ اما «مبین» از تأکید بیشتری برخوردار بوده و افزون بر ظهور و انکشاف، از حالت اظهار و کاشفیت برای دیگر اشیا نیز برخوردار است، به همین سبب گاه تنها از حیث نخست لحاظ شده و به صورت لازمی بهکار میرود و گاه به حیث دوم آن نیز توجه شده و به صورت متعدی بهکار میرود.[8]
تعبیر «امام مبین» دو بار در قرآن بهکار رفته که بار نخست درباره علم جامع خداوند به اعمال و رفتار همه آدمیان (یس/36،12) و بار دوم در ارتباط با نزول عذاب بر دو شهر قوم لوط و شعیب (حجر/15،79) است.
خداوند در آیات نخست سوره یس، پس از بیان گمراهی، کوردلی و عناد کفرپیشگان در برابر پیامهای آسمانی رسولان، از علم جامع خویش بهکارهای گذشته و آثار برجای مانده از آنان یاد میکند: «... و نَکتُبُ ما قَدَّموا وءاثـرَهُم و کُلَّ شَیء اَحصَینـهُ فی اِمام مُبین» (یس/36،12) غالب مفسران، امام مبین را در این آیه به معنای لوح محفوظ دانستهاند که در آیات دیگر از آن به «امّ الکتاب» (برای نمونه نک: رعد/13،39) و «کتاب مبین» (برای نمونه نک: انعام/6 ،59) یاد شده است[9]، با این حال در بیان تعریف آن دچار اختلافاتی شدهاند که در نمونهای از این تعاریف، حاوی اعمال و آثار انسانها و بلکه در برگیرنده همه اشیا و موجودات دانسته شده و فرشتگان در اجرای وظایف خویش به عمل بر طبق آن موظف شمرده شدهاند.[10]( => لوح محفوظ) شماری دیگر از مفسران، تعبیر مورد نظر را به معنای نامه* اعمال آدمیان دانسته و بخش نخست آیه را به استشهاد آوردهاند[11]: «و نَکتُبُ ما قَدَّموا وءاثـرَهُم» این تفسیر در برخی روایات شیعه نیز به چشم میخورد.[12] گروهی نیز با تعریف امام مبین به کتاب حاوی اعمال و آثار همه انسانها پیش از وقوع[13] گویا در مقام نوعی جمع میان دو دیدگاه پیشگفته برآمدهاند. در وجه جمعی برخی دیگر از مفسران معاصر، همه موارد مذکور به مثابه تعابیری متفاوت از یک کتاب دانسته شده که شامل همه بخشهای مذکور است.[14] در این صورت امام مبین، نام کتابی است که حاوی معلوماتی درباره جمیع موجودات و همه اعمال و حوادث جهان هستی است.[15] در وجه نامگذاری این کتاب نیز اقوال گوناگونی بیان شده که قابل جمع مینمایند: تحقق همه امور بر طبق آن[16]، برگرفته شدن همه کتابهای آسمانی از آن،[17] تنظیم نامه اعمال انسانها براساس آن[18] و معیار سنجش اعمال بودن آن در قیامت[19]، در هر حال این آیه بنا به عمده اقوال پیشگفته بر علم تفصیلی خداوند نسبت به همه پدیدههای هستی دلالت دارد.[20] برخی فیلسوفان و عارفان در دیدگاهی تأویلی، امام مبین را نه به معنای کتابی حاوی علومی خاص، بلکه آن را موجودی مجرد دانستهاند که حقیقت همه اشیا در آن موجود بوده و قرآن و کلیه شرایع آسمانی از آن پدید میآیند.[21] انسان کامل از دیدگاه آنان همان امام مبین است که تجلی جامع و کامل کتابهای دیگر الهی (ام الکتاب*، لوح محفوظ، کتاب محو* و اثبات، کتاب مسطور) بوده[22] و همه موجودات جهان، تابع و تحت تدبیر وی هستند.[23] در روایات شیعه نیز امام مبین بر امیرمؤمنان(علیه السلام)[24] و سایر امامان(علیهم السلام)[25] تطبیق شده و گاه نیز کتابی حاوی همه حوادث جهان[26] یا وصیت نامه پیامبر(صلی الله علیه وآله)[27] دانسته شده که بر آن حضرت نازل گشته است.
در یادکردی دیگر از امام مبین پس از ذکر داستان قوم لوط به آثار و نشانههای برجای مانده از شهرشان بر مسیر راه مسافران اشاره شده و پس از جریان قوم شعیب و انتقام الهی از آنان یاد شده است: «فَاَخَذَتهُمُ الصَّیحَةُ مُشرِقین * واِنَّها لَبِسَبیل مُقیم * و اِن کانَ اَصحـبُ الاَیکَةِ لَظــلِمین * فانتَقَمنا مِنهُم و اِنَّهُما لَبِاِمام مُبین» (حجر/15،73، 76، 78 ـ 79) مفسران در بیان منظور خداوند از تعبیر «اِنَّهُما لَبِاِمام مُبین» اختلاف نظر دارند؛ گروه اندکی از مفسران سعی کردهاند تعبیر مزبور را در این آیه نیز به معنای لوح محفوظ یا معنای دیگری نزدیک به آن تفسیر کنند. سدّی از مفسران نخستین در برابر نظر غالب مفسران هم طبقه خود، امام مبین را در این آیه همان «کتاب مستبین» در آیه «وءاتَینـهُمَا الکِتـبَ المُستَبین» (صافّات/37،117) دانسته و آن را مقدم بر دیگر کتابها میشمرد.[28] سیاق آیات سوره صافّات نشان میدهد که منظور از کتاب مذکور، تورات است. تفسیر امام مبین در این آیه به لوح محفوظ یا کتابی جامع و شامل بر لوح محفوظ در آثار برخی مفسران معتزلی و عرفای اسلامی نیز به چشم میخورد.[29] در گزارشی از مورج نیز به استعمال امام به معنای کتاب در گویش قبیله حِمْیَر برمیخوریم که در تأیید دیدگاه مورد نظر بهکار گرفته شده است.[30] بنا به این نوع تفاسیر، آیه در مقام بیان این مطلب خواهد بود که ماجرای آن دو شهر یا داستان لوط و شعیب در کتاب مستبین یا لوح محفوظ یا کتاب مشتمل بر آن ثبت شده است، در حالی که این معنا بر خلاف منظور خداوند از ذکر داستان آن دو قوم جهت عبرتگیری خوانندگان به نظر میرسد[31]، به هر روی عموم مفسران در برابر دیدگاه پیشگفته، امام مبین را در این آیه به معنای شاهراهی آشکار دانسته[32] و در وجه نامگذاری آن گفتهاند که مسافران با دنبال کردن راه اصلی به مقصد خود میرسند[33]، بنابراین، ارتباطی میان این تعبیر در این آیه با معنای اصطلاحی آن در آیه سابق وجود نداشته و تنها نوعی اشتراک لفظی میان آنها برقرار است یا دو مصداق کاملا متفاوت از یک معنای جامع لغوی به شمار میروند. البته در دیدگاه مشهور نیز اختلافاتی درباره تعیین دو شهر مذکور در آیه«اِنَّهُما لَبِاِمام مُبین» به چشم میخورد؛ بیشتر مفسران منظور از این دو شهر را همان شهر قوم* لوط و شعیب دانستهاند[34] که آثار آنها در مسیر مدینه به شام در معرض دید مسافران بوده است[35]؛ اما برخی دیگر آن دو مکان را محل سکونت دو قبیله همجوار دانستهاند که شعیب به سوی هر دوی آنها مبعوث شده و در قرآن از هر دو به «اصحاب ایکه» یاد شده است.